-
ای کاش
1385,09,19 21:33
ای کاش باران بودم و دشت دلت را سیراب می کردم ای کاش اشک بودم و در چشمانت جای می گرفتم ای کاشگلی بودم و شاخه ی ان را تقدیمت می کردم ولی اکنون که نه بارانم ونه اشکم نه گل هر جا که هستم دوست دارم
-
[ بدون عنوان ]
1385,09,14 21:45
من تو سرزمین عشقی کلبه فردا را ساختم وقتی دوری تو دیدم همه دردا رو شناختم شوق دیذن دوبارت منو از خودم جدا کرد اسمون گرم چشمات منو بی خبرصدا کرد اومدی که من جدا شم از کویر تلخ چشمات دوباره با تو رها شم از تو این دیار غربت ولی زود منو گذاشتی توی پاییز وصالت خیلی زود رفتی خواستی بمونم در انتظارت سهم مکن از عشقت یه کلام...
-
[ بدون عنوان ]
1385,09,12 12:33
کاش چمدان عشق را ان قدر پر نمی کردیم که نیمه راه مجبور بشیم ان را رها و بدون ان سفر کنیم
-
گلایه
1385,09,11 14:14
شاید اون جوری که باید , قدر تو من ندونستم حرفای بود توی قلبم , من نگفتم , نتونستم من به تو هرگز نگفتم:با تو بودن ارزومه نقش اون چشمایی معصوم لحظه , لحظه روبرومه نیومد روی زبونم , که بگم بی تو چی هستم که بگم دیونتم من , زندگیمو به تو بستم تو رو دیدم مثل ایینه , توی تنهایی شکستی نمیدونستی که چون گل , توی قلب من شگفتی...
-
یاد تو
1385,09,11 13:44
بی تو روشنگر شبهای من بوسه میزد نامه بر لبهای من در بلور اشک من یاد تو بود در سکوت سینه فریاد تو بود محفل سرخ شفق رنگ تو باز پرده ساز اهنگ تو داشت
-
[ بدون عنوان ]
1385,09,10 21:37
هرگزنقش تو از دل جان نرود هرگز از یاد من ان سرو خرامان نرود در ازل بست دلم با سر زلفت پیوند تا ابد سر نکشد وز سر پیمان نرود هر چه جز بار غمت بر دل مسکین من است برود از دل من وز دل من ان نرود انچنان معمر توام در دل جان جای گرفت که اگر سر برود از دل جان نرود
-
[ بدون عنوان ]
1385,09,10 21:28
اگر ماهی کوچک , دوچارابی دریای بی کران باشد چه فکر نازک غمناکی! خوشا به حال گیاهان که عاشق نورند دست منبسط نورروی شانه های انهاست نه , وصل ممکن نیست همیشه فاصله هست , همیشه فاصله ای هست. دوچار باید بود , وگرنه زمزمه میان دو حرف حرام خواهد شد وعشق صدای فاصله هاست صدای فاصله ها که غرق ابهامند ونه و صدای فاصله ها که مثل...
-
باورم کن
1385,09,10 21:19
باورم کن ... باورم کن ای ستاره مثل قطره... مثل چشمه... مثل دریا مثل ماه , مثل خورشید همیشه تابان مثل پرواز پرنده مثل پر پر زدن پروانه ها باورم کن...مثل من... که در این کوچه های دلتنگی در سکوت کلبه های پر فروغ درویشان با صدای پر نوای باد , بارون زیر نور ماه , فانوس گیرم ارام ای وجودم ای ستاره باورم کن
-
عکس
1385,09,10 16:31
-
[ بدون عنوان ]
1385,09,09 20:53
اگر ماهی کوچک , دوچارابی دریای بی کران باشد چه فکر نازک غمناکی! خوشا به حال گیاهان که عاشق نورند دست منبسط نورروی شانه های انهاست نه , وصل ممکن نیست همیشه فاصله هست , همیشه فاصله ای هست. دوچار باید بود , وگرنه زمزمه میان دو حرف حرام خواهد شد وعشق صدای فاصله هاست صدای فاصله ها که غرق ابهامند ونه و صدای فاصله ها که مثل...
-
[ بدون عنوان ]
1385,09,09 20:34
سفر عزیزی داشتم , توی اون چشم سیاهت سفری که برنگشتم , گم شدم توی نگاهت یه دل ساده ساده , کوله بار سفرم بود چشم تو مثل یه همسایه , همه جا همسفرم بود من همون لحظه اول , اخر راه رو میدیدم تپش عشقی تو رگهام , عاشقونه می شنیدم
-
عکس
1385,09,07 23:45
-
عکس
1385,09,07 23:42
-
[ بدون عنوان ]
1385,09,03 21:44
بیا تا برات بگم اسمون سیاه شده دیگه هر پنجره به روی دیوار وا میشه , بیا تا برات بگم گل تو گلدون خشکیده دست سردم تا حالا دست گرمی ندیده , بیا تا مثل قدیم برا هم قصه بگیم گم بشیم تو رویاها قصه بره وگرگ بگیم. که چه جور اشنا شدن تو این دشت بزرگ اخه شب بود بره گرگ رو ندید , بره از گرگ سیاه حرفای خوب می شنید , بره تنها گرگ...
-
[ بدون عنوان ]
1385,09,03 21:33
دلی دادم به رسم یاد بود که تنها لایق این دل تو بودی ** هزاران امدند این دل بگیرند ندادم چون که دلدارش تو بودی**خداوندا نکردم در این دنیا گناهی فقط کردم به چشمانش نگاهی** اگر باشد نگاه من گناهی مجازاتم بکن هر طور که خواهی
-
ای دوست
1385,09,03 21:12
من تصویر تو را روی شبنم پاکی که گلبرگهای لطیف گل عشق غلطان بود دیدم.من صدای دلربای تو را همراه با ناله های سوزناک باد که در لابلای درختان عریان پاییزی می وزید شنیدم.من گیسوان تو را که بازیچه دستان نسیم بود یافتم. من سر انگشتان نازک توراکه اشعهای خورشید ان را نوازش می کرد لمس کردم پس بدان تا چه حد دوستت دارم.
-
[ بدون عنوان ]
1385,09,03 21:08
میگن عشق آتش بود و خانه خرابی دارد ولی این عشق نبود که خانه دل های ما را خراب کرد: درغروب آرزو هایم در حال که خورشید آرزوهایم در پشت قله محبت گم شد و امید به آخرین امیدم داشتم که ناگهان نوری چشمم را آزرد وتا نگاه کردم دیدم درغروب آرزوهایم خورشیدی طلوع کرده بود خورشیدی با نورزیاد و گرم این خورشید با خورشید های دیگرفرق...
-
گریز
1385,09,03 20:48
رفتم مرا ببخش مگو وفا نداشت راهی بجز گریز برایم نمانده بود این عشق اتسین پر از درد بی ام در وادی گناه جنونم کشانده بود رفتم که داغ بوسه پر حسرت تو را با اشکهای دیده ز لب شستوشودهم رفتم که ناتمام بمانم در این سرود رفتم که با نگفته ها به خود ابرو دهم رفتم مگو مگو چرا رفت ننگ بود عشق من نیاز تو سوز ساز ما از پرده خموشیو...
-
[ بدون عنوان ]
1385,08,30 22:59
به گورستان سفر کردم زمانی , شنیدم ناله یک نوجوانی , که مینالید می گفت:عزیزان قدر یکدیگر بدانید , دوستی یعنی صداقت داشتن , خستگی از دوش همدیگر برداشتن , روزی که از تو جدا شم , روز مرگ خندهایم , روزتنهایی دستام , فصل سرد گریه هایم , توی این کوچه غمگین , جای پاهایه تو مونده , هنوزم امید مجنون , عکس قلبتوکشونده
-
[ بدون عنوان ]
1385,08,30 16:04
یه شعله شکسته یه شمع رو به بادم خسته از این زمونه فریاد گریه دارم شده فضای سینه سیه چوروزگارم از همه دل بریدم دل به کسی ندادم با یاد تو همیشه عمرم تموم نمیشه عمری به پات نشستم دل به کسی ندادم منتظرم که روزی تو باشی در کنارم با یاد تو همیشه عمرم تموم نمیشه
-
[ بدون عنوان ]
1385,08,23 16:17
اگر قاضی وجودم را بسوزانی , اگر چشمانم را با نگاهت کورکنی , اگر دستانم را به جلاد سیاهی بدهی , اگر قاضی امیدهایم را نامید کنی , اگر قاضی ارزوهایم را به باد یغما بدهی , ا گر تنم را به دست شلاقهای کوبنده روزگار هدیه دهی. من از تو بتی میسازم , از چشمات مرواریدی , از دستهای تو اویزی , از امیدهایت رویای , از ارزوهایت...
-
گریز
1385,08,23 14:11
رفتم مرا ببخش مگو وفا نداشت راهی بجز گریز برایم نمانده بود این عشق اتسین پر از درد بی امید در وادی گناه جنونم کشانده بود رفتم که داغ بوسه پر حسرت تو را با اشکهای دیده ز لب شستوشودهم رفتم که ناتمام بمانم در این سرود رفتم که با نگفته ها به خود ابرو دهم رفتم مگو مگو چرا رفت ننگ بود عشق من نیاز تو سوز ساز ما از پرده...
-
سلام
1385,08,14 17:16
امروز روز افتتاح بی خیال است. سلامی به قطار کارونها, به امید ساروانها,به عروس اسمانها,به خدایی کس ندیده,به قشنگی روی دیده,به تو اهوی رسیده,به عقاب خوش پریده,به حیات روح هستی,به خدایی که میپرستی,به امیدی که تو اول هستی,به پیام مهرو دوستی,به قلبم به فدای روح وجسمم,به فروغ دریا,به شکوفهای کوه البرز