من نشانی از تو ندارم اما نشانی ام را برای تو می نویسم: درعصرهای انتظار،به حوالی بی کسی قدم بگذار! خیابان غربت را پیدا کن و وارد کوچه پس کوچه های تنهایی شو! کلبه ی غریبی ام را پیدا کن، کناربیدمجنون خزان زده و کنارمرداب ارزوهای رنگی ام! درکلبه را باز کن و به سراغ بغض خیس پنجره برو! حریر غمش را کنار بزن! مرا می یابی.
ادامه...
سلام پگاه عزیز چرا خودت تلاش نمی کنی شعر بگی؟ نمیگم شعر نوشتن از بقیه خوب نیست ولی واسه ی وبلاگ نویسی مناسب نی و به خاطر همین هست که کمتر نظر برات میذارن پس تلاشت رو بیشتر کن می بخشی اینقده رک حرف زدم خدا یارت باشه و به من هم سر بزن
سلام ممنون که به وبلاگ من سر زدی والا استعداد زیادی تو شعر گفتن ندارم
چه عکس خشگلی...
پیش منم بیا...
اگه موافق بودی تبادل لینک کنیم...
موفق باشی...
سلام پگاه عزیز چرا خودت تلاش نمی کنی شعر بگی؟
نمیگم شعر نوشتن از بقیه خوب نیست ولی واسه ی وبلاگ نویسی مناسب نی و به خاطر همین هست که کمتر نظر برات میذارن پس تلاشت رو بیشتر کن می بخشی اینقده رک حرف زدم خدا یارت باشه و به من هم سر بزن
سلام
ممنون که به وبلاگ من سر زدی والا استعداد زیادی تو شعر گفتن ندارم